دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه سن داره

شازده خانوم کوچولو...

اولین رامسررررررررررر

سلام عشقم پنجشنبه یعنی1 خرداد 93 بهمراه خانواده خاله سکینه و بابایی و مامانی به سمت رامسر حرکت کردیم ...       نهار و تو جنگل نور خوردیم و حوالی غروب رسیدیم... شما هم از خوشحالی کم مونده بود بال در بیاری...چون هم عاشق ددری ...هم خاله سکینه و مهرسااااا بابا مجتبی یه خونه توی تنکابن برامون رزرو کرد و شب اونجا موندیم...موقع شام خاله سپیده و عمو احمد هم بهمون پیوستن و جمعمون کامل شد....بعد شام شما رو سپردیم به مامان سلیمه و بابا مجتبی که میخواستن بخوابن و خودمون رفتیم پیاه روی...خیییییلی حال داد. فردا صبحش هم من و بابایی رفتیم پیاده روی کنار دریا...یه شانه به سر هم دیدیم و...خیلی یاد دوران دوتا بودنمون ...
3 خرداد 1393